Thursday, June 28, 2007

به دلیل بیماری سخت پدر ، ممکن است نتوانم فعلا بروز کنم

Monday, June 18, 2007



گالیله در پانزدهم فوریه ی 1564 در پیزا چشم به جهان گشود.او بدون هیچ شک و تردیدی یکی از معماران اصلی انقلاب علمی قرن هفدهم است که علم امروزین ما یکراست از آن برامده است. گذشته از این ، پس از محاکمه ی 1633 او و محکومیتش از سوی دادگاه عالی دربار پاپ، نام وی مظهر آزادی بی چون و چرای اندیشه و بیان شد. آلبرت انشتین درباره ی او در کتاب فیزیک و واقعیت می نویسد

کتاب گفتگو درباره ی دو منظومه ی اصلی جهان اثر گالیله، شرحیست زنده از عقاید آن زمان درباره ی ساختمان کیهان بزرگ. تصویری ساده انگارانه از زمین به عنوان قرصی مسطح، همراه با اندیشه های مبهم درباره ی فضای آکنده از ستاره و حرکتهای اجرام سماوی که در اوایل قرون میانه رایج بود، صورت انحطاط یافته ای بود از تصورات بسیار کهنتر یونانیان ، خاصه اندیشه های ارسطو و مفهوم فضایی منسجمی که بطلمیوس از اجرام سماوی و حرکات آنها داشت. در زمان گالیله اینطور رایج بود: فضا وجود دارد و در آن نیز نقطه ای مرجع وجود دارد که مرکز عالم است. ماده- دستکم بخش چگالتر آن- مایل است که هر چه بیشتر به این مرکز نزدیک شود. ازاین رو زمین شکلی کروی به خود گرفته است که در نتیجه ی این نحوه ی تکوین زمین ، مرکز کره ی خاکی عملا بر مرکز عالم منطبق است.چیزی که مانع سقوط خورشید و ماه و ستارگان به مرکز عالم می شود این است که این اجرام بر پوسته های جامد«شفاف» و کروی جای گرفته اند که مرکزشان همان مرکز عالم یا فضاست. این پوسته های کروی که سرعت زاویه ای آنها کمی با هم فرق دارد، بر گرد کره ی نا متحرک یا مرکز عالم می گردند. شعاع پوسته ی قمر کوچکتر از همه است و آنچه خاکی و زمینی است در داخل این پوسته جای دارد.پوسته های بیرونی تر با اجرام آسمانیشان نماینده ی کره ی سماویست که اشیاء آن ابدی و لایتغیر تصور می شود، درست برخلاف کره ی خاکی که در داخل پوسته ی قمر جای دارد و چیزهای گذرا و فساد پذیر را شامل است. یونانیان کوشیده بودند تا همه ی حرکات پیچیده را به ساده ترین حرکتی که در تصورشان می گنجید ، یعنی حرکت مستدیر یکنواخت، و ترکیبهای مختلف آن تبدیل کنند که این تعلق خاطر در گالیله هم دیده می شد. شاید این گرایش سبب شد که او نتواند به فهم کامل قانون ماند دست یابد. قالب گفتگو که گالیله به کار برده است تا اندازه ای متأثر از سرمشق افلاطون بود و همچنین سعی کرد که بدین شکل از جانبداری آشکار که حاصلش نابود شدن به دست محکمه ی تفتیش عقاید بود بپرهیزد. در واقع گالیله را به صراحت ، از دفاع از نظریه ی کپرنیک ممنوع کرده بودند

نظریه ی زمین ساکن بر این فرضیه مبتنی بود که مرکز مطلقی برای این عالم وجود دارد. که این مرکز علت سقوط اجسام سنگین در سطح زمین است زیرا اجسام مادی تا آنجا که سختی و نفوذ ناپذیریشان اجازه می دهد مایلند به مرکز عالم نزدیک شوند و شکل کروی زمین هم حاصل این میل و گرایش است

گالیله اینطور طرح می کند که این فرضیه گرچه شکل کروی زمین را توضیح می دهد ولی توضیحی برای شکل کروی اجسام دیگر نمی دهد. اهله ی ماه و اهله ی زهره که این آ خری را گالیله با تلسکوپ دست ساز خود کشف کرده بود، شکل کروی این دو جسم سماوی را به ثبوت رساند. مشاهده ی کلفهای خورشیدی همین نکته را در مورد خورشید ثابت کرد

ادامه خواهد داشت

برگرفته ازکتابهای « گالیله» و « فیزیک و واقعیت انشتین» که با نظر شخصی من انتخاب وتایپ شده است.